English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3867 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lancinating U سوراخ کننده
perforative U سوراخ کننده
puncher U سوراخ کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gimlet U سوراخ کننده گردبر
gimlets U سوراخ کننده گردبر
cylinder block boring machine U دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
punching press U پرس سوراخ کننده
reperforator U ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
wood boring U سوراخ کننده چوب
Other Matches
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
grids U دریچه سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles U سوراخ سوراخ کردن
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
swage block U قالب سوراخ سوراخ
riddle U سوراخ سوراخ کردن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
fenestra U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
eyelets U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
pigenhole U سوراخ
foramen U سوراخ
mure U سوراخ
leak U سوراخ
piercer U سوراخ کن
broacher U سوراخ کن
finger hole U سوراخ
pertusion U سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
puncture U سوراخ
punctured U سوراخ
boring U سوراخ
punctures U سوراخ
puncturing U سوراخ
waterhole U سوراخ
waterholes U سوراخ
pinking U سوراخ
overtures U سوراخ
columbarium U سوراخ
spy hole U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
borehole U سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
pecker U سوراخ کن
perforation U سوراخ
boreholes U سوراخ
outages U سوراخ
outage U سوراخ
overture U سوراخ
openings U سوراخ
opening U سوراخ
leaked U سوراخ
peep hole U سوراخ
leaks U سوراخ
perforator U سوراخ کن
imperforate U بی سوراخ
awl U سوراخ کن
taphole U سوراخ
tap U سوراخ
tapped U سوراخ
loop U سوراخ
looped U سوراخ
loops U سوراخ
lace U پر از سوراخ
drill hole U سوراخ
slots U سوراخ
holing U سوراخ
punches U سوراخ کن
laces U پر از سوراخ
edge perforated U لب سوراخ
abroach U سوراخ
punched U سوراخ کن
slotting U سوراخ
broaching U سوراخ کن
punch U سوراخ کن
thirl U سوراخ
orifice U سوراخ
broached U سوراخ کن
mesh U سوراخ
eyelet U سوراخ
meshes U سوراخ
meshing U سوراخ
holed U سوراخ
hole U سوراخ
broaches U سوراخ کن
broach U سوراخ کن
orifices U سوراخ
holes U سوراخ
tapping U سوراخ
slot U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
gore U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
slotting U درج یک شی در سوراخ
goring U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
slots U درج یک شی در سوراخ
delves U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
boreholes U سوراخ مته
borehole U سوراخ مته
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
spiracle U سوراخ تنفس
spile U سوراخ گیری
the eye of the needle U سوراخ سوزن
nostril U سوراخ بینی
snuffer U سوراخ بینی
anuses U سوراخ کون
steek U سوراخ کردن
nostrils U سوراخ بینی
perforating U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
diameter of bore U قطر سوراخ
sprocket hole U سوراخ زنجیری
stabbed U سوراخ کردن
tuyere U سوراخ هوا
grout hole U سوراخ تزریق
foot hole سوراخ پائینی
stabs U سوراخ کردن
Every nook and corner. U هر سوراخ سنبه ای
drilled grout hole U سوراخ تزریق
drill hole U سوراخ مته
shrink hole U سوراخ انقباض
perforate U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
slots U سوراخ طویل
to punch a hole in U سوراخ کردن
feed hole U سوراخ پیش بر
perforated U سوراخ شده
perforated U سوراخ دار
tunneled U سوراخ کوه
ticket punch U بلیت سوراخ کن
tunnel U سوراخ کوه
thumbhole U سوراخ شستی
keyholes U سوراخ کلید
keyhole U سوراخ کلید
the two nostrils U دو سوراخ بینی
cross hole U سوراخ عرضی
foraminate U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
tunneling U سوراخ کوه
tunnelled U سوراخ کوه
to drill through U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کندن در
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
deep hole drilling U سوراخ عمیق
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com